یه برنامه ایی تو کانال من و تو پخش میشه بنام رئیس نامحسوس (حالا دوستان  نیان ایراد بگیرن که چرا کانالهای ماهواره رو نگاه میکنی) توی این برنامه که شاید خیلیهاتون هم دیدین مدیر عامل شرکت با یه گریم متفاوت به شعبات شرکتش سر میزنه و تحت عنوان یه کارگر یا کارمند چند روزی کنارشون کار میکنه و از نزدیک در جریان مسائل شرکتش و مشکلات پرسنل و حتی میزان علاقه مندی و تعهدشون به سازمانشون قرار میگیره

حالا کاری ندارم این برنامه یا برنامه هایی شبیه این بیشتر هدفشون معرفی یه برند خاص و تبلیغ در مورد اونهاست ولی نفس عمل خیلی جالبه

توی شرکتی که کار میکنم سرپرست یه تیم حدودا بیست نفره هستم که در بین تیمهای دیگه‌ایی که تو شرکت داریم، نفراتش کم تنش‌تر و با کیفیت‌تر و سریعتر کار میکنن و این موضوع برمیگرده به میزان صمیمیت و ارتباطی که بین نفرات تیم داریم و یه جورایی کم و کاستیهای همدیگه رو پوشش میدیم

من به عنوان عضو کوچکی از این مجموعه سعی کردم همیشه در کنار تیمم باشم نه در مقابلشون

( البته این موضوع چندان هم به مذاق بالاییها خوش نمیاد که من همیشه طرف نفرات باشم تا مدیرها)

همیشه سعی کردم باهاشون همفکری کنم و خود رای نباشم همیشه سعی کردم در جریان مشکلات و مسائلشون باشم تا بهتر باهاشون کار کنم مثلا من میدونم که خانوم اصغر آقا شاغله و شیفت صبح نمیتونه اضافه کار بیاد و باید صبحها بچه شو نگه داره به همین خاطر اصغر آقا رو همیشه شیفت بعدظهر اضافه کار مینویسم بااینکه از نظر قوانین داخلی شرکت اضافه کار غیر هم شیفت ممنوعه ولی این کمک کردن به اصغر آقا باعث میشه کارش رو در هر زمانی با کیفیت و به موقع انجام بده و یا مثلا محسن که بچه دیالیزی داره و مجبوره بیشتر از دو روز در ماه مرخصی بگیره در حالیکه اینکار هم ممنوعه ولی همین رعایت کردن شرایطش باعث میشه روزهای دیگه بیشتر کار کنه تا نبودنهاشو جبران کنه.

حتی باید هوای محمد رو هم که تازه نامزد کرده رو داشته باشم که بنا به شرایطی که قرار داره دوست داره روزی چند بار با نامزدش دل بده و قلوه بگیره و همیشه با یه لبخند گوشی بدست یه گوشه وایمیسه و با نامزدش گپ میزنه با وجود اینکه صحبت کردن با گوشی همراه در زمان کار هم ممنوعه ولی من این اجازه رو بهش میدم و در عوض تا حالا نشده محمد کاری رو دیر یا ناقص یا بی کیفیت تحویل بده.

این فرمول ساده موفقیت تیم ماست.

میخوام بگم آقای رئیس جمهور، آقای مسئول، آقای مدیر کل، آقای مدیر عامل، اقا یا خانم . یه لحظه از پشت اون میزهاتون بیایید بیرون برید وسط مردم دردشون رو از نزدیک حس کنید مثلا به عنوان یه آدم بی پول و مریض برید به بیمارستانها یا به عنوان یه شاکی برید به دادگستریها یا به عنوان یه مالک برید شهرداریها یا به عنوان یه مغازه دار برید اداره مالیات یا . برید و لمس کنید و کاری بکنید و اگر کاری از دستون بر نمیاد بهونه نیارید و استعفا بدید.

 

#همین


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها